عشقم چهار ماهه شدی
سلام دختر نازم
چهار ماهگیت مبارک
جونم یه ماه دیگه رو هم باهم سپری کردیم.
تو این ماه هم حسابی اتیش سوزوندی.
خوابت منظم تر شد شبا نهایتا. تا یازده بیدار بودی و صبحا هم معمولا تا نه خواب.
چند باری واسه دل دردات بردمت دکتر
تشخیص دکترها حساسیت به پروتین بود.
دیگه واسه پاهات ارتوپد نرفیم ولی خیلی بهتر شدن.
تو این ماه عمه زهره عقد کرد.
دایی محمد رفت مشهد دانشگاه.
دختر نازم حسابی بقلی شدی تا توی بقلم هستی البته سر پا ارومی و تا می شینم گریه می کنی.
با دادا ارشیا حسابی جوری. وقتی باهات حرف می زنه می خندی.
داداشی همیشه این شعر رو واست می خونه:
آی پانی پانی پانی
دختر خوب مانی
آی پانی پانی جونم
آی پانی پانی عمرم
یا:
پانی خانوم ابرو کمون
پانی خانوم خوشکل خانوم
پانی خانوم چشم عسلی
حالا می خوام یه روز کاری خودم و پانی جونم رو بنویسم.
اول شستن دست و صورت عشقم بعد صبحانه.
بعد ریختن قطره چشمت. ساعت ۹ موقع خوردن قطره پدی لاکت
ساعت ۹۰۵ قطره مولتی ویتامین ۱۵ قطره از قطره a+d خوشت نمیاد.
ساعت ده باید انتی بیونیک بخوری ساعت ده و نیم قطره دل دردت
ساعت ۱۱ یک چهارم قرص.
که بین این موارد باید بارها پوشکت رو عوض کنم.
بعد از ظهر می خوابی و بعد دوباره سیر دارو خوردنت شروع می شه.
خوبه که پدی لاکت رو هر ۱۲ ساعت باید بخوری بقیه هشت ساعته هستن.
خلاصه روز ما کلا با دارو دادن به شما سپری میشه.