یا ضامن اهو
سلام نازگلم فردای روزی که اخرین پست رو واست گذاشتم بابا بی مقدمه گفت که می خوام برم بلیط مشهد بگیرم. خلاصه حسابی غافل گیرشدیم. الان تو ایستگاه راه آهنیم و شما تو یه خواب نازی. موقع راه افتادن یه گریه حسابی کردی امیدوارم که اونجا اذیت نکنی. فدات بشم که اینقدر پیش امام رضا ابرو داری. راستی سیزده به در مبارک. ...
عمر مامان پنج ماهه شدی
دختر نازم اولا پنج ماهگیت مبارک دوما عیدت مبارک. سال ۹۵ هم شروع شد گلم امیدوارم امسال سال خوبی برات باشه توی این ماه هم مطابق ماه های پیش درگیر گریه هات و مدفوع سبزت بودم. ۲۸ اسفند واسه اخرین بار البته تو سال ۹۴ بردمت دکتر و قرار شد رژیم غذایی رو ادامه بدم. همش داشتم به این فکر می کردم عید امسال بدون گز و شیرینی چی کار کنم. مگه داریم مگه میشه که البته چند روزه با اینکه رژیم رو کامل رعایت می کنم رنگ پی پیت حسابی بدتر شده. چند بار هم به اون شماره که دکتر میر طلایی داده بود زنگ زدم ولی کسی گوشی رو ور نداشت. خونه تکونی امسال هم حسابی با وجود خانوم مختصر انجام شد. مامان زن عمو منیژه هم ۲۶ اسفند فوت شدن. واسه مراسم خاک ...
نوروز 95
...
واکسن اری پایش نه
پانی جونم امروز رفتیم خانه بهداشت مسوول های پایش نبودن ولی واکسن تو زدی کلی گریه کردی تو ماشین شیر خوردی و خوابیدی رسیدیم خونه یه ساعتی خواب بودی وقتی بیدار شدی انگار نه انگار اتفاقی افتاده بود بعد از ظهر رفتیم خونه باباجون اونجا تازه انگار دوزاریت افتاد کلی گریه کردی
عشقم چهار ماهه شدی
سلام دختر نازم چهار ماهگیت مبارک جونم یه ماه دیگه رو هم باهم سپری کردیم. تو این ماه هم حسابی اتیش سوزوندی. خوابت منظم تر شد شبا نهایتا. تا یازده بیدار بودی و صبحا هم معمولا تا نه خواب. چند باری واسه دل دردات بردمت دکتر تشخیص دکترها حساسیت به پروتین بود. دیگه واسه پاهات ارتوپد نرفیم ولی خیلی بهتر شدن. تو این ماه عمه زهره عقد کرد. دایی محمد رفت مشهد دانشگاه. دختر نازم حسابی بقلی شدی تا توی بقلم هستی البته سر پا ارومی و تا می شینم گریه می کنی. با دادا ارشیا حسابی جوری. وقتی باهات حرف می زنه می خندی. داداشی همیشه این شعر رو واست می خونه: آی پانی پانی پانی دختر خوب مانی آی پانی پانی جونم آی پانی پانی عمرم ...
دختر پر حاشیه من
سلام دختر نازم مامان فدات بشه الهی الهی مامان نباشه که تو درد بکشی تو این پست می خوام از حواشی پزشکیت بگم که وقتی ان شاالله یه روز مامان شدی اگه با این موارد بر خورد کردی بدونی من چی کشیدم ۱. مشکل پاهات اولین مورد پاهات بود که وقتی به دنیا اومدی از مچ به خاطر فشاری که روت بود به داخل خم شده بودن هر گز اون لحظه رو فراموش نمی کنم که وقتی توبیمارستان واسه اولین بار چشمم به پاهات افتاد چه قدر وحشتناک بود وقتی اورتوپد اومد تو اتاق و پرسید کدومشون بود؟ اخه تو هراتاق دو نفر بستری بودیم مامانم جلوی من وایساده بود که من نبینم ولی من متوجه شدم انگار دنیا رو سرم خراب شد خودو مسول می دونستم پاهای کوچولووی نازت از فشار تقری...