پانیاپانیا، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره
داداشیداداشی، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
زندگی من و بابازندگی من و بابا، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

شیرین گندمک من

هدیه بابایی به دخملش

1394/7/2 22:31
نویسنده : مامان پانی
262 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل خوشکل من 

خوبی مامان

الهی فدات بشم

عشق لحظه هایی هستم که توی دلم داری تکون می خوری

عاشق اون لگدهاتم 

از طرفی وقتی به این فکر می کنم که 32 دو هفته گذشته و فقط 8 هفته مونده از خوشحالی پر در میارم 

از طرف دیگه غصه می خورم که این لحظات ناب داره تموم می شه.

جای امپول هام خیلی درد می کنه

کمر و لگنم هم دیگه کار نمی دن.

وقتی کیان رو می بینم دلم می خواد زودتر بیای و بقلت کنم شیر بت بدم و بوست کنم

ولی می دونم که دلم واسه این روزها تنگ می شه 

دخمل گلم شنبه یعنی 28 شهریور بابا سور پرایزمون کرد.

اولش فکر کردم داره شوخی می کنه ولی بعدش دیدم نه جدی می گه.

اخرش هم رفتیم واسه دخمل خرید.

 

 

داداش هم همش می گفت من اینو قبول ندارم می خوام از عروسکی هاش بخرم واسه آجیم.

این حولخ حمام رو هم واست گرفتیم

مبارکت باشه دخملی.

 

راستی 25 شهریور هم عروسی دختر عموت بود. 

این هم منو داداش و دخملی.

 

پسندها (1)

نظرات (1)

بابای ملیسا
3 مهر 94 0:46
با سلام . وقت بخیر. از شما دعوت میشه تا دلنوشته های یک پدر برای دخترش رو ملاحظه بفرمائید . کلی عکس ملیسا خانم تو این پست گذاشته شده . ممنون میشم اگر با تشریف فرمائیتون کلبه کوچیک و مجازی ملیسا جان رو منور و با گذاشتن یک خط خاطره ، روزهای قشنگ آینده رو با رنگهای شاد و خوشرنگ مزین بفرمائید . منتظر حضور شما هستیم. با تشکر بابای ملیسا.